.زنها موجودات عجیبی هستند.نه عجیبتر از مردها البته!زنها از احساس سخن میگویند و لبریزند از عشقی که از بدو تولد نسبت به انسانها در وجودشان بود.بزرگ که میشوند،رشد که میکند این احساس،در پی گمشده میگردند.یک مرد که فقط او را برای زن بودنش نخواهد!برای وجودش بخواهد...
من هم زنم.زنی عادی با احساسات خارق العاده ی زنانه.
.فانتزیهای ذهنم را مینگارم.باور کنید قصد گمراه کردن هیچ بنی بشری را ندارم!
.کامنتها تاییدی است و به جز کامنتهای شخصی همه کامنتهای مربوط به وب و پستها تایید میشود.
.اینجا مخاطب خاص ندارد،مگر اینکه ذکر شود!
ادامه...
سعید(زیرتیغ)
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ
چیزایی که به تو گفتم طرز فکرم راجع به همه پسراییه(از جمله تو)که فک میکردم اگه دوستی ای باهام دارن به خاطر خودمه و به چشم خواهر یا یه دوست معمولی بهم نگاه میکنن اما به هرزترین شکل ممکن با چشماشون تموم تنمو خوردن!
خوب اگه این طرز فکرت نسبت به همه مردهاست و فکر می کنی همه مردها چشم دوختن به اینکه تو زیر لباست چی داری فکر نمی کنی که سلام گفتن من اینجا یجور توهین به خودم باشه؟ این فقط یه سوال بود. و امیدوارم دلیلی واسش داشته باشی
من مبهم جواب ندادم سعید به اون آقا. بخون:طرز فکرم راجع به همه پسرائیه که "فک کردم اگه دوستی ای باهام دارن به خاطر خودمه و به چشم خواهر یا یه دوست معمولی بهم نگاه میکنن اما به هرز ترین شکل ممکن با چشماشون تموم تنمو میخورن!(از جمله اون آقا که برام کامنت گذاشته بود)" من توضیح دادم که کدوم پسرا!منظورم همه پسرا نبود.منظورم همه مردها نبود به هیچ عنوان!منظورم پسرایی بود که اشتباه راجع بهشون فکر میکردم!!
سعید(زیرتیغ)
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 ساعت 12:53 ب.ظ
موضوع اینه که اینروزها متوجه شدن اینکه چه طرز فکری داری کمی سخت شده واقعا نمی دونم حداقل نسبت به من چه نوع نگرشی داری
میدونی؟طرز فکر من مدتها به شکلی بود که همه میگفتن تغییرش بدی بهتره.از اون به بعد سعی کردم با پسر جماعت ارتباط اجتماعی برقرار کنم.برای همین چند نفری از دوستام رو اجناس مذکر تشکیل میدادن.تا اینکه از بین ۴/۵ نفر فقط یکیشون موند! خیلیا میگن این طبیعت مرده که نتونه رابطه عادی با یه زن د اشته باشه اما من اینو قبول ندارم.میدونم که مردها حتی میتونن دوستای بهتری باشن واسه یه زن نسبت به دوستای دختر اون خانوم.اما از بین ۱۰ تا مرد یکی ۲ نفرشون واقعا تو رو واسه خودت میخواد! تو یه دوستی واسم سعید با حد و مرز معقول.یه دوست خوب!:)
سلام میدونم این دعوا بخاطر چیه؟ بهتر دخترا خودشونو گول نزنن بهر حال چه رابطه دوستی خیابانی باشه چه ازدواج تهش به س ک س ختم میشه. دیگه دعوا و ناز و توهین نداره خداوند بزرگ مرتبه این قانونو گذاشته شما هم سعی کنید باهاش کنار بیاید نخواین عوضش کنید این آقای واقعیت بدبخت هم دلش میخواد
متاسفم...
شایلین
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 ساعت 07:32 ب.ظ
چه خوب که زودتر برگشتی ! خوشحالم که دوباره می نویسی عزیزم :* چقدر واسه اون پستی که خوندم و الان حذفیدی افسوس خوردم.... گفته بودم که لیاقت تو بالاتر از این حرفاس :)
چیزایی که به تو گفتم طرز فکرم راجع به همه پسراییه(از جمله تو)که فک میکردم اگه دوستی ای باهام دارن به خاطر خودمه و به چشم خواهر یا یه دوست معمولی بهم نگاه میکنن اما به هرزترین شکل ممکن با چشماشون تموم تنمو خوردن!
خوب اگه این طرز فکرت نسبت به همه مردهاست و فکر می کنی همه مردها چشم دوختن به اینکه تو زیر لباست چی داری فکر نمی کنی که سلام گفتن من اینجا یجور توهین به خودم باشه؟
این فقط یه سوال بود. و امیدوارم دلیلی واسش داشته باشی
من مبهم جواب ندادم سعید به اون آقا.
بخون:طرز فکرم راجع به همه پسرائیه که "فک کردم اگه دوستی ای باهام دارن به خاطر خودمه و به چشم خواهر یا یه دوست معمولی بهم نگاه میکنن اما به هرز ترین شکل ممکن با چشماشون تموم تنمو میخورن!(از جمله اون آقا که برام کامنت گذاشته بود)"
من توضیح دادم که کدوم پسرا!منظورم همه پسرا نبود.منظورم همه مردها نبود به هیچ عنوان!منظورم پسرایی بود که اشتباه راجع بهشون فکر میکردم!!
موضوع اینه که اینروزها متوجه شدن اینکه چه طرز فکری داری کمی سخت شده
واقعا نمی دونم حداقل نسبت به من چه نوع نگرشی داری
میدونی؟طرز فکر من مدتها به شکلی بود که همه میگفتن تغییرش بدی بهتره.از اون به بعد سعی کردم با پسر جماعت ارتباط اجتماعی برقرار کنم.برای همین چند نفری از دوستام رو اجناس مذکر تشکیل میدادن.تا اینکه از بین ۴/۵ نفر فقط یکیشون موند!
خیلیا میگن این طبیعت مرده که نتونه رابطه عادی با یه زن د اشته باشه اما من اینو قبول ندارم.میدونم که مردها حتی میتونن دوستای بهتری باشن واسه یه زن نسبت به دوستای دختر اون خانوم.اما از بین ۱۰ تا مرد یکی ۲ نفرشون واقعا تو رو واسه خودت میخواد!
تو یه دوستی واسم سعید با حد و مرز معقول.یه دوست خوب!:)
بازی با اعداد :دی
بوس
میبینم که برگشتی و پست رفتن رو هم حذف کردی
پستم رفتن نبود.گفتم تا اطلاع ثانوی نمینویسم.خب این اطلاع ثانوی زود فرا رسید چون من به اینجا عادت کردم...:)
سلام میدونم این دعوا بخاطر چیه؟
بهتر دخترا خودشونو گول نزنن بهر حال چه رابطه دوستی خیابانی باشه چه ازدواج تهش به س ک س ختم میشه.
دیگه دعوا و ناز و توهین نداره
خداوند بزرگ مرتبه این قانونو گذاشته شما هم سعی کنید باهاش کنار بیاید نخواین عوضش کنید
این آقای واقعیت بدبخت هم دلش میخواد
متاسفم...
چه خوب که زودتر برگشتی ! خوشحالم که دوباره می نویسی عزیزم :* چقدر واسه اون پستی که خوندم و الان حذفیدی افسوس خوردم.... گفته بودم که لیاقت تو بالاتر از این حرفاس :)
بعد در این حالت داشتین چکار می کردین؟
واضح نیست؟!!
در این حالت بهتره زانوهات رو خم کنی وگرنه پات درد می گیره تمرکزت از بین می ره
این یعنی عالی بود.... در دوجمله یه کتاب و یه رابطه رو توصیف کردی که انگشت بر دهان همینطوری میخ شدم... مرسی... حال کردم با این خلاقیتت