.زنها موجودات عجیبی هستند.نه عجیبتر از مردها البته!زنها از احساس سخن میگویند و لبریزند از عشقی که از بدو تولد نسبت به انسانها در وجودشان بود.بزرگ که میشوند،رشد که میکند این احساس،در پی گمشده میگردند.یک مرد که فقط او را برای زن بودنش نخواهد!برای وجودش بخواهد...
من هم زنم.زنی عادی با احساسات خارق العاده ی زنانه.
.فانتزیهای ذهنم را مینگارم.باور کنید قصد گمراه کردن هیچ بنی بشری را ندارم!
.کامنتها تاییدی است و به جز کامنتهای شخصی همه کامنتهای مربوط به وب و پستها تایید میشود.
.اینجا مخاطب خاص ندارد،مگر اینکه ذکر شود!
ادامه...
عاشق نوشته هات شدم...به دلایل زیییاااددد...تو یکی از خوشبخترین آدمای رو زمینی...خدا دوست داشته که قدرت بیان به این خوبی بهت داده...
سلام دوست گرامی هر روز به وبلاگ شما سر میزنم واقعا حرف نداره خسته نباشید میگم به شما و ارزوی موفقیت دارم برای شما
نوشته هات با حال و هوام عجیب سازگاره |:
کوووووووووووفت ! حالم بهــم خورد !!!
واااااای!! دلم ریش شد!! :دی
اون آیکون که یه آدمک سبز لباش جمع کرده!!!
چه تکنولوژی ای است این مکیدن لامصب !
میارزد به حس داغی مایع درون "تو" روی تنم
کرم نیست که !!!
سفیده :دی یا شیری نهایتن :دی
جسارت شد ببخشید!:دی
شما تجربه ت بیشتره.همون کرم مایل به سفید منظورمه!:دی
حسی است تا نهایت
کین در توان ما نیست
شرحی دهیم بر آن
کز عمق جان برآید
فکرشو بکن! هر کی اونجای یکی رو می مکه، بدو بدو بیاد تو وبلاگش بنویسه! بعدم بگه مالِ فلانی این رنگی بود. می شه یه جامعه شفاف. نه!؟
خوندم وبلاگتو.خدا رحمت کنه ایرج میرزا رو !
متوجه منظورت نشدم.ایرج میررزا؟؟
:دی
این یکی رو دوست ندارم :|
کدوم یکی رو؟
گفتن آزادی بیان اما نه دیگه تا این حد
خاطرات شیرینتو بزار لبه کوزه آبشو بخور بابا
درسمو خوب بلدم
نگاهی تحسین برانگیز وپرتمنا
بوسه ای نازک و نرم
لیسی لزج و مارپیچ
مکشی عمیق و غلیظ
گازکی کوچک
و ...
لرزش و لغزش